دل نگاره کاش دوست داشتن هایمان از سر تفنن نبود!!
| ||
|
صدایت کردم با عشق با اشک با التماس خواستمت خواستم گوشه ای از تو را و تو گوشه ای از خود را به من بخشیدی بی واسطه بلافاصله نم نم رحمت تگرگ رگبار بی پایان و من خیس محبت و شادان از داشتن گوشه ای از تو دویدم و دویدم و خندیدم و خندیدند آنان که عشق بازیمان را به نظاره نشسته بودند حال تو را در خود دارم تو درون منی و من جزوی از تو چشمانم پی دستانت نشسته مطمئنم که این عشق بازی ادامه خواهد داشت ایزدم با من بمان همینک تا همیشه بگذار تا دیوانه بخوانند مرا "دیوونه تو این رگبار چیکار می کنی؟سینه پهلو می شیااااا" هه نمی فهمند اینها نوازش های توست که من با جان می خرم ضرباتشان بر پیکرم را این باران سینه پهلو نمی کند عاشق می کند عطسه میزنم و میخندم و "ذوق" می کنم که چه زود پاسخم را دادی تنها تکه ای شادی خواسته بودم و تو "تمام" دنیا را به من دادی و "تمام" غم ها را زدودی و من هم اکنون حلاوت لبخندت را مزه مزه می کنم همچنان شیرین است شیرین تر از شط شیر و عسل !
[ شنبه 93/7/26 ] [ 11:26 صبح ] [ شیما ]
[ نظرات () ]
|
درباره وبلاگ  به نام تو و خوبی هایت... | |
| [ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] | ||
